+یه وقتایی دلت اینقدر میگیره که اضافش از چشات میزنه بیرون
+وقتی پر دردم بیشتر میخندم
+دل..یه دو حرفی پر حرف
+تعریفاشون از صدتا فحش بدترن...خودیا از همه دشمن ترن
+شاید روز بعد نباشیم...پس نامرد نباشیم
+سرطان بهونس قاتل اصلی خاطرهس
+تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
+از کوزه همان برون تراود که در اوست...
+ببخشید اگ اضافیم
+هیچوقت هیچکس نفهمید حرفامو
+شاید منم اگه بمیرم بشم عزیز دل همه؟...
+من اونیم که بلد نیس موقع ناراحتی شیشه بشکنه آینه بشکنه ظرف بشکنه...من فقط زورم به این بغض لعنتی میرسه
+شاید بالاخره یه روز تونستم مث دختره توی فیلم(لاک قرمز)سرش داد بزنم :چرا اذیتم میکنییییی
+:)
سلام
امروز صبح با صدای خواهر زاده جان از خواب بیدار شدم
از پنجره که بیرونو نگاه کردم دیدم داره بـــــرف میاد
و با انرژی مضاعفی رفتم توی حیاط و کلی عکس گرفتم
چنتاشو میذارم اینجا شماهم ببینید:)
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
:) امیدوارم خوشتون اومده باشع
+بازهم جمعه شد
و بازهم دلم تا مژه هایم گرفته است
دلم یک تب شدید میخواهد
یک هوای بارانی-برفی
یک اتاق تاریک
یک فنجان قهوه تلخ
یک گریه طولانی
دلم...
تورا میخواهد....
#علی_سلطانی